پس از کرونا با سه واقعیت موازی روبرو ایم
به گزارش لوکو، تاثیر و قدرت حاکمیت و خودیاری و خوداتکایی دولت ها که مد نظر واقع گرایان است، خواه و ناخواه مورد توجه همه کشورها و دولت ها قرار خواهد گرفت و تجربه بحران کرونا بین الملل گرایان را نیز متقاعد خواهد نمود که برقراری یک حکومت یا ساز و کار تمام عیار جهانی با وجود ضرورتش، انتظاری زودرس است و هنوز دولت-ملت ها محور اصلی سیاست جهانی هستند.
به گزارش خبرگزاری خبرنگاران، مهدی سنایی-دانشیار روابط بین الملل دانشگاه تهران در مقاله ای به تقصیل به جهان بعد از کرونا، با توجه به نظریه های روابط بین الملل پرداخته و در نهایت نتیجه می گیرد که باید منتظر نسخه جدید و به روز شده ای از واقع گرایی نوین یا شکلی از بین الملل گرایی عملگرایانه بود. در ادامه می خوانیم:
همانگونه که جامعه پزشکی ایران و جهان در این باره دچار ابهام است که ویروس کرونا تا چه بازه زمانی مهمان ناخوانده کشورهاست و چه بر سر سلامت بشر خواهد آورد، ناظران و پژوهشگران روابط بین الملل نیز در زمینه عوارض و عواقب آن برای سیاست جهانی با ابهام روبرو شده اند.
اما در حوزه اقتصاد صورت مسئله تا اندازه ای روشن تر است؛ حجم اقتصاد ملی جهان و به ویژه کشورهای بیشتر آسیب دیده از کرونا تا حد بی سابقه ای کوچکتر خواهد شد، سطح فراوری و مصرف به جز در بعضی اقلام بهداشتی کاهش جدی خواهد داشت و ورشکستی بسکمک از صنایع و کسب و کارهای ریز و درشت ناگزیر است و خیل بزرگی از جمعیت بیکاران در سراسر جهان را شاهد خواهیم بود. بسکمک از کمپانی های بزرگ جهان نیز در شیوه فراوری و توزیع خود بازنگری خواهند کرد. دولت ها از پس این حادثه خواهند کوشید در عرصه صنعت و اقتصاد در کنار سودآوری، اصل تاب آوری در شرایط بحران را نیز لحاظ نمایند.
بحران کرونا یک برنده قطعی نیز دارد و آن صنعت و فناوری های مجازی است که مشروعیت، ضرورت، قدرت تطبیق و کارآمدی خود را گسترش و تا اندازه زیادی سبک زندگی جامعه جهانی را در عرصه های مختلف تحت تاثیر قرار خواهند داد.
اما در عرصه بین الملل و در پاسخ به این سوال که نظم بین المللی پساکرونا چگونه خواهد بود؛ با یک معادله چند مجهولی روبرو هستیم.
در شرایط بحران کرونا با سه واقعیت موازی روبرو ایم:دولت ها، ملت ها و احساس خودآگاهی عمومی نخبگان که جلوه های متفاوتی را به نمایش گذاشتند.
عموم دولت ها در برخورد با بحران کرونا ابتدا وارد یک دوره شوک بزرگ شدند و به سرعت روش انزواجویی را پیش دریافتد و برای خروج از بحران، رویکرد رقابت، تعارض و گاهی اتهام زنی به دیگر کشورها را انتخاب کردند.به شکل شگفت انگیز و بی سابقه ای کار به راهزنی بین المللی ماسک و دیگر اقلام بهداشتی در فرودگاه ها،خطوط دریایی و فرودگاه ها میان دولت های بزرگ نیز انجامید.پدیدار شدن کرونا ضرورت وجود نهاد دولت منسجم، نیرومند و کارآمد را به همگان گوشزد کرد و کارت برنده ای در اختیار دولت های مقتدر و متمرکزی قرار داد که از توانمندی بیشتری در تصمیم گیری و کنترل بحران برخوردارند. ملت ها اما جز در موارد معدودی -در ابتدای بحران ناشی از شوک اولیه تصمیم دولت ها برای قرنطینه -راه مسالمت جویانه و همکاری را انتخاب کردند که از نشانه های آن می توان به احساس همبستگی مردم و بروز عواطف انسانی شان نسبت به یکدیگر در بالکن های خانه هایشان از خیابان های رم تا تهران اشاره نمود. در کشورهای مختلف جهان، صحنه های شگفتی سازی از روحیه مددکاری و نوع دوستی و همچنین فداکاری کادر پزشکی و پرستاران دیده شد.
همچنین بحران کرونا باعث پدید آمدن طوفان ذهنی در میان نخبگان جهان در زمینه ضرورت وجود حکومت جهانی، سازمان کارآمد بین المللی یا سازوکار موثر حل و فصل بحران در عرصه جهانی شده است. این ضرورت و احساس احتیاج از یکسو ناشی از خوداگاهی درباره این حقیقت بود که با وجود همه پیشرفت ها و رشد چشمگیر تکنولوژی، هنوز بشر در روبروه با بحران های ناشناخته می تواند غافلگیر و سردرگم گردد؛از سوی دیگر این واقعیت که بحران کنونی جهانی است، اما راه چاره ها ملی و سرزمینی است، بر ابهامات می افزاید و یک پارادایم پارادوکسیکال را پیش چشم ناظران می گذارد.احساس ضرورت در خصوص همکاری های بین المللی اذعان به این واقعیت است که اکنون چنین ساختار یا ساز و کار موثری در عرصه جهانی وجود ندارد.ناتوانی سازمان ملل در اتخاذ هرگونه تصمیم در زمینه حل این بحران به دلیل اختلاف بر سر نام ویروس و عدم تصویب پیشنهاد تعلیق تحریم هادر دوران بحران کرونا در شورای امنیت مهر تایید دیگری بر این واقعیت و احساس احتیاج گذاشت.
این پرسش که نظم جهانی پس از کرونا چگونه خواهد بود از سوی اندیشمندان روابط بین الملل، بسته به رویکرد نظری شان با پاسخ های متفاوتی روبرو شده است.به نظر می رسد شرایط کنونی جهان را هریک همچون شمایل فیل در داستان مثنوی از زاویه ای ناهمخوان می بینند. این تفاوت نگاه تنها ناشی از اختلاف در نوع نگاهشان به ذات بشر و ماهیت جامعه و رویکردشان به سیاست بین الملل نیست. بلکه موضوع قدری پر ابهام تر است و مختصات شرایط موجود و پارادوکسیکال بودن آن، قراین و شواهدی را در اختیار هر دو گروه واقع گراها (رئالیست ها) و بین الملل گرایان قرار می دهد.
پژوهشگران معطوف به رویکرد رئالیستی استناد می نمایند که بحران کرونا نشان داد هرچند هم بحران عالم گیر باشد، راه چاره واقعی و منحصر به فرد همانا راه چاره ملی است و این سربازان مرزهای حاکمیتی هستند که بی وقفه وارد جبهه مبارزه با دشمن می شوند.آنان اضافه می نمایند تحولات چند ماهه اخیر نشان داد کشورهای توانمند به کمک کشورهای ضعیف نمی آیند،تنها دولت های نهادینه شده و نیرومند هستند که از توان کافی برای روبروه با بحران و کنترل سریعتر آن برخوردارند.این دیدگاه در نتیجه گیری می گوید که پیامد بحران کنونی شکسته شدن کمر جهانی سازی مالی است، به عبارتی دیگر بر اثر بحران موجود ملی گرایی تقویت و جهانی سازی تضعیف خواهد شد و اهمیت دولت قدرتمند آنگونه که ژان بدن و پیروانش می پسندیدند، افزایش خواهد یافت.
اما در مقابل بین الملل گرایان، جهان را به این واقعیت فرا می خوانند که دولت-ملت و اصل حاکمیت ملی قادر به برطرف مسائل جهانی نیست. بحران ها قابلیت محدود شدن در مرزهای ملی را ندارند و در روزگار ما سرفه در یک سوی جهان می تواند مراتب فاجعه باری در سوی دیگر جهان به بار بیاورد. این دسته از متفکران برای مستندسازی نظریه شان موارد دیگری را نیزیادآور می شوند که نشاندهنده آن است که هیچ کشوری نمی تواند به تنهایی بحران ها را حل نماید. ترامپیسم در همین ابتدای راه با شکست روبرو شد،نئولیبرالیسم مالی و تجاری نیز با پدید آوردن خطرات فاجعه بار برای محیط زیست و کره زمین، نشان داد که توان درمان دردها و حل مسائل بشر را ندارد. سلاح های هسته ای و موشک های دوربرد نیز از هیچ قدرت تاثیر گذاری برخوردار نیستند و در مقابل اهریمن نامرئی به نام کرونا تنها هنرشان اشغال انبارها و مخازن تسلیحاتی است بی آنکه کاربردی در چنته داشته باشند. این دیدگاه امیدوار است که پایان چندجانبه گرایی در عرصه جهانی بر یکجانبه گرایی فائق آید، گزاره های همکاری و همزیستی بین المللی عرصه را بر ملی گرایی افراطی تنگ کند و در نهایت این بحران به کارآمدسازی روش های مردسالارانه در حکمرانی نه روی آوردن به اقتدار گرایی بیشتر بینجامد.این گروه خوشبین هستند که بحران کرونا به مثابه یک هشدار جدی عمل کند تا جهان به دنبال پاسخ هماهنگ به مسائل بغرنج تر باشد و از فجایع بزرگتر جلوگیری کند.
اینکه تحولات آینده منطبق بر کدام دیدگاه پیش خواهد رفت و نظم بین الملل چگونه خواهد بود، با توجه به عدم شفافیت و ابهام فزاینده در زمینه ابعاد و بازه زمانی بحران ،تعیین نیست. با این حال به بعضی گزاره ها که قطعی تر به نظر میرسد اینگونه می توانم اشاره نمایم:
-سخن گفتن از استقرار نظم بین المللی جدید زودهنگام است، چرا که این بحران با وجود مصائبی که برای بشر به بار آورده است،آنچنان سهمگین نیست که بر ویرانه های آن بنای جدیدی راسخ گردد.دولت ها با همه سختی ها از این بحران عبور خواهند کرد و به زودی رقابت میان کمپانی های فراوری نماینده واکسن کووید 19 و برند داروهای درمانگر این بیماری شروع خواهد شد. روندهای کنونی تداوموخواهد یافت، سازمان ملل ضعیف تر و خط تقابل و اتهام زنی میان آمریکا و تا اندازه ای اروپا با چین تشدید خواهد شد.
-پس از فروپاشی نظم تحمیلی دو قطبی و پس از آن ، زوال رویای آمریکایی نظم نوین جهانی و شروع جنگ های متعدد و ظالمانه از سوی ائتلاف آمریکایی در خاورمیانه که صدها هزار انسان بی گناه را به کشتن داد و میلیون ها نفر را بی خانمان کرد و به بازی دریافت دموکراسی و حقوق بشر برای شروع جنگ ها و ریختن بمب بر سر مردمان مظلوم، سال هاست نظم جهانی از ریل خارج شده است و بحران کنونی تنها این شرایط را تشدید خواهد نمود.
-این بحران در مقایسه با وقایع مشابه طی یکصد سال گذشته، نشاندهنده افزایش خودآگاهی آحاد بشر است.این مساله عمدتا از تاثیرگزاری خارق العاده و سرعت شبکه های اطلاع رسانی در جهان ناشی می گردد. بنابراین برخلاف بحران های گذشته، جهان همزمان با دو واقعیت روبرو است :یکی خود بحران و دیگری نوع و سطح برداشت از آن !در اینجاست که نقش و صندلی رویکرد سازه انگارانه و توجه به هویت ها و نشانه های فرهنگی در آنالیز و تحلیل وضع موجود جهان و همچنین پیش بینی تحولات آینده بین المللی برجسته می گردد.
-به نظر می رسد بحران کرونا نحله های مختلف فکری در روابط بین الملل را تا اندازه ای به هم نزدیک خواهد نمود. تاثیر و قدرت حاکمیت و خودکمک و خوداتکایی دولت ها که مد نظر واقع گرایان است، خواه و ناخواه مورد توجه همه کشورها و دولت ها قرار خواهد گرفت و تجربه بحران کرونا بین الملل گرایان را نیز متقاعد خواهد نمود که برقراری یک حکومت یا ساز و کار تمام عیار جهانی با وجود ضرورتش، انتظاری زودرس است و هنوز دولت-ملت ها محور اصلی سیاست جهانی هستند.اما و از سوی دیگر همگان به اتفاق نظر خواهند رسید که اصل ابتنای کامل کنش ها و رفتار دولت ها بر تعارض منافع و رقابت و تنازع جوابگوی احتیاج های ملت ها و شرایط کنونی جهان به هم پیوسته نیست .در نتیجه باید منتظر نسخه جدید و به روز شده ای از واقع گرایی نوین یا شکلی از بین الملل گرایی عملگرایانه بود.
-بی تردید در دوره پسا کرونا حاکمیت های ملی و نقش نهاد دولت تقویت خواهد شد و اقتصاد پایه و سرمایه گذاری در عرصه بهداشت و درمان محل توجه خواهد بود.در عرصه بین المللی نیز با وجود شکست در روندهای جهانی شدن، کشورها به دنبال یافتن سازوکاری جهانی برای مقابله با بحران و تهدیدات مشترک خواهند بود.چندجانبه گرایی نیز در سیاست جهانی تقویت و کشورها از جهانی شدن آمریکا محور فاصله بیشتری خواهند گرفت.به دنبال این بحران و با آسیب جدی که اعتبار و اقتصاد آمریکا و اروپا خواهد دید و همچنین با ناتوانی اتحادیه اروپا در کمک رساندن به اعضایش،تصویر شرق در چشم جهانیان پر رنگ تر و نقش آن برجسته تر خواهد شد.در این شرایط کشورهایی مانند چین، روسیه، هند و همچنین ایران امکان فعالیت بیشتری خواهند یافت.
-بعضی صاحب نظران شناخته شده حوزه روابط بین الملل در هفته های اخیر در زمینه بحران کرونا و نظام بین الملل اظهارات و مواضع مفید و جالب توجهی داشته اند که در رسانه های داخلی نیز بازتاب یافتند.در این میان اما مقاله هنری کسینجر سیاستمدار شناخته شده و واقع گرای آمریکایی بیشتر از سایر مقاله ها و اظهارنظرها حایز اهمیت است.مواضع اخیر وی را باید عکس العملی نسبت به واقعیت از دست رفتن بیشتر اعتبار آمریکا نه تنها در سطح رهبری جهان، بلکه در مدیریت یک بحران به عنوان دولت ملی تلقی کرد.او در عین حال توصیه هایی برای جلوگیری از افول بیشتر آمریکا ارایه کرد.
-بازنده اصلی این بحران، اقتصاد در زمینه هایی چون انرژی، صنعت حمل و نقل هوایی و گردشگری است و برنده آن نیز فناوری مجازی و حوزه های مختلف صنعت سایبری است. درعین حال می توان امیدوار بود که ترکیب این دو حوزه(اقتصاد و فضای سایبری) و همچنین تثبیت بعضی عادت های دوره بحران کرونا و گرایش به سبک جدید زندگی و ظهور الگوهای جدید مصرف به پدید آمدن عرصه های جدید فعالیت مالی، شکل گیری جریانی از کنش های جدید و ابتکارات در عرصه فراوری، توزیع و مصرف و در نتیجه به بروز موجی از رونق مالی در کشورهای جهان پس از کرونا بیانجامد. به صورت طبیعی سهم هر یک از کشورها بسته به ظرفیت و استعداد آنها خواهد بود.
-ایران از جمله اولین کشورهایی بود که با پدیده کرونا روبرو شد و با وجود مسائل و آسیب های پدید آمده از این همه گیری کوشش کرد در کنار کنترل بحران و مدیریت آن، صدای خود را در اعتراض به تحریم های نا عادلانه، غیر اخلاقی و غیر انسانی به گوش جهانیان و محافل بین المللی برساند. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر رویکرد همکاری های منطقه ای، در همین ماه های اخیر کوشیده است در حل و فصل مناقشات منطقه ای و عبور بعضی کشورهای همسایه از مناقشات داخلی نقش موثری ایفا نماید. با فروکش کردن نسبی این بحران، دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر رویکرد همیشگی خویش در زمینه چند جانبه گرایی می تواند از ظرفیت های خود برای شکل گیری یک همکاری بین المللی ،ایجاد ائتلافی در نفی یکجانبه گرایی و توسعه همکاری ها در حوزه اوراسیا و منطقه غرب آسیا بهره گیرد.
310 310
منبع: خبرآنلاین